نیوسادلغتنامه دهخدانیوساد. (ص ) پاینده . بی زوال . (برهان قاطع) (انجمن آرا). ظاهراً از برساخته های فرقه ٔ آذرکیوان است .
نیوادلغتنامه دهخدانیواد. (اِ) شجاعت . (برهان قاطع) (انجمن آرا). ظاهراً برساخته ٔ فرقه ٔ آذر کیوان است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
نیورادلغتنامه دهخدانیوراد. [ نیوْ ] (اِ) بر وزن دیوزاد، انتظام . حالتی مر نفس را که ترتیب و تقدیر امور کند. (از برهان ). ظاهراً از مجعولات دساتیر آذرکیوان است .
نیوزادلغتنامه دهخدانیوزاد. [ نیوْ ] (ص مرکب ) پهلوان زاده . پهلوان نسب : نوازید و مالید و زین برنهادبرو برنشست آن یل نیوزاد.فردوسی .
نیوزادفرهنگ نامها(تلفظ: niv zād) (نیو = دلیر ، شجاع + زاد = زاده) ، زاده دلیر و شجاع ؛ (به مجاز) دلیر و شجاع ؛ (در اعلام) نام پسر گشتاسب شاه ایران ؛ ]این نام در متون مختلف بصور
نیوادلغتنامه دهخدانیواد. (اِ) شجاعت . (برهان قاطع) (انجمن آرا). ظاهراً برساخته ٔ فرقه ٔ آذر کیوان است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
نیورادلغتنامه دهخدانیوراد. [ نیوْ ] (اِ) بر وزن دیوزاد، انتظام . حالتی مر نفس را که ترتیب و تقدیر امور کند. (از برهان ). ظاهراً از مجعولات دساتیر آذرکیوان است .
نیوزادلغتنامه دهخدانیوزاد. [ نیوْ ] (ص مرکب ) پهلوان زاده . پهلوان نسب : نوازید و مالید و زین برنهادبرو برنشست آن یل نیوزاد.فردوسی .
ترتیب دادهلغتنامه دهخداترتیب داده . [ ت َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) منظم و نیورادداده . (ناظم الاطباء). مرتب . ترتیب داده شده . (فرهنگ نظام ).
جبل الثلجلغتنامه دهخداجبل الثلج . [ ج َ ب َ لُث ْ ث َ ] (اِخ ) نام دیگر کوه نیواده یا نیفاده است که در اسپانیا قرار دارد. رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 37 و 129 و به جبل نیفاده در همی