لغتنامه دهخدا
زنیم . [ زَ ] (ع ص ) مردی به قومی چسبیده که نه از ایشان بود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پسرخوانده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ناکس و فرومایه و بدخوی که در ناکسی معروف باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقر