نیمروفرهنگ انتشارات معین1 - (ص مر.) دانة گوهر که یک طرف آن مدور و طرف دیگرش پهن باشد. 2 - نیم برشته ؛ تخم مرغِ ~ تخم مرغ سرخ شده در روغن .
نیم رولغتنامه دهخدانیم رو. (اِ مرکب ) نیم رخ . نیمی از صورت . نیمی از رخسار. || طعامی که از تخم مرغ در روغن داغ پخته تهیه کنند. تخم مرغی که در روغنی بر آتش جوشان بشکنند و بپزند. |
نیم روفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. نیمرخ؛ یک طرف صورت؛ یک سمت چهره: ◻︎ نیمرو خاکین چو بوسم پای تو / بر سر از تو تاج تمکین آورم (خاقانی: ۶۴۴).۲. غذایی که از سرخکردن تخم پرندگان، بهویژه مرغ خ