نیرویلغتنامه دهخدانیروی . (اِ) نیرو. رجوع به نیرو شود : دانای یونان ... یاد کرد نیروی و کارکرد و کارپذیری . (از مصنفات بابا افضل ج 6 ص 390) (فرهنگ فارسی معین ).
musclesدیکشنری انگلیسی به فارسیعضلات، عضله، ماهیچه، نیروی عضلانی، پولک پولادین زره، صدف دو کپهای، صدف باریک دریایی و رودخانهای، بزور وارد شدن
ناصرالدین شاه قاجارلغتنامه دهخداناصرالدین شاه قاجار. [ ص ِ رُدْ دی هَِ ] (اِخ ) ابن محمد شاه بن عباس میرزابن فتحعلی شاه قاجار. چهارمین سلاطین قاجاریه است . وی در ششم ماه صفر سال 1247 هَ . ق .
باطنیهلغتنامه دهخداباطنیه . [ طِ نی ی َ ] (اِخ ) اسماعیلیه . اسماعیلیان . تعلیمیه . سبعیه . هفت امامیان . فاطمیان . باطنیان . حشاشین . ملاحده . فدائیان . فرقه ای از شیعه که سلسله