نیرویلغتنامه دهخدانیروی . (اِ) نیرو. رجوع به نیرو شود : دانای یونان ... یاد کرد نیروی و کارکرد و کارپذیری . (از مصنفات بابا افضل ج 6 ص 390) (فرهنگ فارسی معین ).
vivacitiesدیکشنری انگلیسی به فارسیشادی، نشاط، چالاکی، نیروی حیاتی، خوش مشربی، خوش طبعی، سر زندگی، زور، خوشدلی
vivacityدیکشنری انگلیسی به فارسیجسارت، نشاط، چالاکی، نیروی حیاتی، خوش مشربی، خوش طبعی، سر زندگی، زور، خوشدلی
دینامیکلغتنامه دهخدادینامیک . (فرانسوی ، اِ) قسمتی از علم مکانیک که در آن از حرکت دستگاههای ذرات و اجسام تحت تأثیر نیروها بحث میشود. دینامیک با علل حرکت سر و کار دارد و حال آنکه س