نیازکیلغتنامه دهخدانیازکی . [ زَ ] (ص نسبی ) منسوب به نیازه است . رجوع به نیازه شود. || لعل نیازکی ، رجوع به پیازکی شود. (یادداشت مؤلف ). نیز رجوع به الجماهر صص 81 - 83 شود.
نیازیلغتنامه دهخدانیازی . (اِخ ) از مردم بخارا و از معماگویان معاصر نصرآبادی است . او راست این معما به اسم میر:مردم چشم غیر حک فرمابعد از آن بر بیاض آن بنما.(از تذکره ٔ نصرآبادی
نیازیلغتنامه دهخدانیازی . (اِخ ) از مردم قزوین و از شاعران قرن دهم است ، در قزوین به کسب اشتغال داشته . او راست :پیوسته به دل بار غم یار کشم وز دیده همه منت دیدار کشم جانم به لب
نیازیلغتنامه دهخدانیازی . (اِخ ) احمد مرعشی (میرزا...) اصفهانی متخلص به نیازی . از شاعران اواخر عهد صفویه است و به سال 1216 هَ . ق . وفات یافته . پدرش از درباریان شاه سلطان حسین
نیازهلغتنامه دهخدانیازه . [ زَ ] (اِخ ) نام قریه ای است میان کش و نسف ؛ و نسبت بدان نیازکی باشد. (یادداشت مؤلف ).
لعللغتنامه دهخدالعل . [ ل َ ] (معرب ، اِ) (کلمه ٔ فارسی است محیطالمحیط). لال . بدخشانی . (زمخشری ). ملخش . بدخشی . یکی از احجار کریمه و صورت دیگر آن لال است چون نعل و نال . یکی