نیازشگاهلغتنامه دهخدانیازشگاه . [ زِ ] (اِ مرکب ) معبد. (یادداشت مؤلف ): کنشت ، نیازشگاه یهودیان باشد. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (یادداشت مؤلف ).
نیایشگاهلغتنامه دهخدانیایشگاه . [ ی ِ ] (اِ مرکب ) عبادتگاه . جای نیایش و عبادت کردن و دعا خواندن . پرستشگاه .
نیایشگاه خانگیhousehold shrineواژههای مصوب فرهنگستانپرستشگاهی کوچک در یک پستو یا بر روی یک رف شامل مجموعهای از تصاویر و پیکرکهای پیشکششده به یکی از خدایان رسمی یا به خدایی خانوادگی یا محلی یا به نیاکانی که جنب
نیایشگاه روبازyard shrineواژههای مصوب فرهنگستانپرستشگاهی در محوطۀ باز که در آن اثر یا آثاری آیینی و مقدس بر روی یک پایه یا تاقچه قرار داده میشود
کنشتلغتنامه دهخداکنشت . [ ک ُ / ک ِن ِ ] (اِ) به معنی آتشکده است و معبد یهودان . (برهان ) (از ناظم الاطباء). آتشکده ٔ پارسیان و محل عبادت آنان بوده چنانکه مسجد و مکه در میان مسل
نیایشگاهلغتنامه دهخدانیایشگاه . [ ی ِ ] (اِ مرکب ) عبادتگاه . جای نیایش و عبادت کردن و دعا خواندن . پرستشگاه .
نورگاهواژهنامه آزادنورگاه:(norgah) در گویش گنابادی (گبری) به نیایشگاه ، معبد ، مکان عبادت و ارتباط با خدایان اطلاق می شده است.
نورگاهگویش گنابادی در گویش گنابادی ، گبری به نیایشگاه ، معبد ، مکان عبادت و ارتباط با خدایان اطلاق میشده است.
نیایشگهلغتنامه دهخدانیایشگه . [ ی ِ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) نیایشگاه . نیایشخانه . عبادتگاه . معبد : برهمن چنین گفت کاین جایگاه نیایشگه ماست در سال و ماه .اسدی .