نگاشت بازopen mapواژههای مصوب فرهنگستانتابعی از یک فضای توپولوژیک به فضای توپولوژیک دیگر که هر مجموعة باز فضای نخست را به مجموعة بازی از فضای دوم مینگارد
ناسیدلغتنامه دهخداناسید. [ س َی ْ ی ِ ] (ص مرکب ) در تداول دشنامی است سادات را. دشنامی است سادات علوی را. (یادداشت مؤلف ). که سید نیست . که نسب او درست نیست .
ناشدلغتنامه دهخداناشد. [ ش ِ ] (ع ص ) طالب . (معجم متن اللغة). منادی کننده . طلب کننده . (فرهنگ نظام ).او را ناشد نامند به خاطر برداشتن آواز در طلب چیزی . (از المنجد). || شناساننده . (فرهنگ نظام ) (از معجم متن اللغة) . معرف . (المنجد). || سوگندخورنده . (فرهنگ نظام ) . رجوع به نشاد شود.
ناشطلغتنامه دهخداناشط. [ ش ِ ] (ع ص ) اسم فاعل است از نشط.رجوع به نشط شود. || گاو نر وحشی که از زمینی به زمینی شود. (از اقرب الموارد). گاو نر دشتی که از جائی به جائی رود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ) (المنجد). || رونده از شهری به شهر دیگر. (فرهنگ نظام ). || مسأله ٔ فرعی که منشعب ش
ناصیتلغتنامه دهخداناصیت . [ ی َ] (ع اِ) ناصیة : و به یمن ناصیت مظفر و منصور بازگردم . (کلیله و دمنه ). رجوع به ناصیة شود.
نگاشتmapping 2, map 2واژههای مصوب فرهنگستانرابطهای که هر نقطه از یک مجموعه را بر نقطهای از مجموعۀ دیگر مینگارد
خورطیفنگاشتspectroheliogramواژههای مصوب فرهنگستانتصویر تکرنگی از خورشید که بهکمک خورطیفنگار تهیه شده باشد
دارنگاشتdendrogramواژههای مصوب فرهنگستاننموداری از نوع پایگانی که ارتباط بین زیرمجموعههای یک ساختار را نشان میدهد
اندیشهنگاشتideogram, ideographواژههای مصوب فرهنگستانسادهترین شکلی که بهطور نمادین شیء یا اندیشهای را بازنمایی میکند