نگاشتmapping 2, map 2واژههای مصوب فرهنگستانرابطهای که هر نقطه از یک مجموعه را بر نقطهای از مجموعۀ دیگر مینگارد
ناسیدلغتنامه دهخداناسید. [ س َی ْ ی ِ ] (ص مرکب ) در تداول دشنامی است سادات را. دشنامی است سادات علوی را. (یادداشت مؤلف ). که سید نیست . که نسب او درست نیست .
ناشدلغتنامه دهخداناشد. [ ش ِ ] (ع ص ) طالب . (معجم متن اللغة). منادی کننده . طلب کننده . (فرهنگ نظام ).او را ناشد نامند به خاطر برداشتن آواز در طلب چیزی . (از المنجد). || شناساننده . (فرهنگ نظام ) (از معجم متن اللغة) . معرف . (المنجد). || سوگندخورنده . (فرهنگ نظام ) . رجوع به نشاد شود.
ناشطلغتنامه دهخداناشط. [ ش ِ ] (ع ص ) اسم فاعل است از نشط.رجوع به نشط شود. || گاو نر وحشی که از زمینی به زمینی شود. (از اقرب الموارد). گاو نر دشتی که از جائی به جائی رود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ) (المنجد). || رونده از شهری به شهر دیگر. (فرهنگ نظام ). || مسأله ٔ فرعی که منشعب ش
ناصیتلغتنامه دهخداناصیت . [ ی َ] (ع اِ) ناصیة : و به یمن ناصیت مظفر و منصور بازگردم . (کلیله و دمنه ). رجوع به ناصیة شود.
نگاشتنلغتنامه دهخدانگاشتن . [ ن ِ ت َ ] (مص ) نوشتن . (برهان قاطع) تحریر کردن . نگاریدن : تا آنگاه که مضربان و حاسدان دل آن خداوند را بر ما درشت کردند و تضریب ها نگاشتند. (تاریخ بیهقی ص 214).چون کتاب اﷲ به سرخ و زردمی شاید نگاشت
نگاشتهلغتنامه دهخدانگاشته . [ ن ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) نوشته . (برهان قاطع) (آنندراج ). نوشته شده . (ناظم الاطباء). مکتوب . (یادداشت مؤلف ). تحریرکرده . (فرهنگ فارسی معین ). مرقوم . || انشاشده . (یادداشت مؤلف ). || ساخته شده . (برهان قاطع). || نقش . (یادداشت م
نقطۀ تلاقیcoincidence pointواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای در دامنۀ مشترک چند نگاشت که نگارۀ آن تحت آن نگاشتها برابر باشد
نگاشتنلغتنامه دهخدانگاشتن . [ ن ِ ت َ ] (مص ) نوشتن . (برهان قاطع) تحریر کردن . نگاریدن : تا آنگاه که مضربان و حاسدان دل آن خداوند را بر ما درشت کردند و تضریب ها نگاشتند. (تاریخ بیهقی ص 214).چون کتاب اﷲ به سرخ و زردمی شاید نگاشت
نگاشتهلغتنامه دهخدانگاشته . [ ن ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) نوشته . (برهان قاطع) (آنندراج ). نوشته شده . (ناظم الاطباء). مکتوب . (یادداشت مؤلف ). تحریرکرده . (فرهنگ فارسی معین ). مرقوم . || انشاشده . (یادداشت مؤلف ). || ساخته شده . (برهان قاطع). || نقش . (یادداشت م
خورطیفنگاشتspectroheliogramواژههای مصوب فرهنگستانتصویر تکرنگی از خورشید که بهکمک خورطیفنگار تهیه شده باشد
دارنگاشتdendrogramواژههای مصوب فرهنگستاننموداری از نوع پایگانی که ارتباط بین زیرمجموعههای یک ساختار را نشان میدهد
اندیشهنگاشتideogram, ideographواژههای مصوب فرهنگستانسادهترین شکلی که بهطور نمادین شیء یا اندیشهای را بازنمایی میکند