نگاره 1graph 2واژههای مصوب فرهنگستانکوچکترین بخش تجزیهناپذیر و مجزا، به شکل یک حرف، در زنجیرۀ نوشتار
نظارهفرهنگ انتشارات معین(نِ رِ) [ ع . نظارة ] 1 - (اِمص .) زیرکی ، فراست . 2 - (مص م .) در فارسی : نگاه کردن ، تماشا کردن .
نمایشپردازیdramaturgyواژههای مصوب فرهنگستان1. فن و هنر نگارش نمایشنامه 2. مطالعه و تحلیل و تفسیر نمایشنامه برای اجراهای جدید با توجه به مخاطب و زمان و مکان
طرففرهنگ انتشارات معین(طَ رْ) [ ع . ] 1 - (اِ.) چشم ، گوشة چشم . 2 - نگاه از گوشة چشم . 3 - پایان و کنارة چیزی . 4 - در فارسی به معنی کمربند و بند طلا یا نقره که بر کمر بندند هم گفته
کنففرهنگ انتشارات معین( ~ .) [ ع . ] (اِ.) 1 - جانب ، کرانه ، طرف . 2 - نگاه داری ، حمایت . 3 - سایه ، ظل .
داشتنفرهنگ انتشارات معین(تَ) [ په . ] (مص م .) 1 - دارا بودن . 2 - نگاه داشتن . 3 - به شمار آوردن ، گرفتن . 4 - پنداشتن . 5 - طول کشیدن . 6 - مشغول بودن . 7 - وادار کردن .