چنارانلغتنامه دهخداچناران . [ چ ِ ] (اِخ ) (چنار). دهی است جزء دهستان سیاهرود بخش حومه ٔ شهرستان دماوند که در 13 هزارگزی باختر دماوند و 500 گزی جنوب راه شوسه ٔ رودهن به فیروزکوه واقع است .کوهستانی و سردسیر است و <span class="hl
چنارانلغتنامه دهخداچناران . [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور که در 18 هزارگزی خاور نیشابور واقع است . جلگه و معتدل است و 35 تن سکنه دارد. آبش از قنات . محصولش غلات . شغل اهالی زراعت و کارگری وراهش م
چنارانلغتنامه دهخداچناران . [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کنارشهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر که در 12 هزارگزی شمال خاوری بردسکن بر سر راه مالرو عمومی بردسکن به ریوش واقع است . جلگه ای است با هوای گرمسیری و10 تن سکنه دارد. (از فرهن
چنارانلغتنامه دهخداچناران . [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش مراوه ٔ شهرستان گنبدقابوس است که در 2 هزارگزی جنوب مراوه تپه ، کنار راه فرعی قرناوه واقع است . محلی کوهستانی با هوایی معتدل است و 1315 تن سکنه دارد. آبش از چشمه
چنارانلغتنامه دهخداچناران . [ چ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسن آباد بخش حومه ٔ شهرستان سنندج که در 19 هزارگزی جنوب خاوری سنندج و 9 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ سنندج به کرمانشاه واقع است . کوهستانی و سردسیر است و <span class="hl"
آگانزاناواژهنامه آزادبعضی از تاریخ نگاران شهر زنجان را با شهر «آگانزانا»، که بطلمیوس از آن نام برده است، یکی دانسته اند.
عریسیلغتنامه دهخداعریسی .[ ع ُ رَ ] (اِخ ) عبدالغنی بن محمد عریسی . از روزنامه نگاران و شهیدان معاصر عرب . رجوع به عبدالغنی شود.