نکته فهمیلغتنامه دهخدانکته فهمی . [ ن ُ ت َ / ت ِ ف َ ] (حامص مرکب ) دقیقه یابی . نکته یابی . نکته فهم بودن . رجوع به نکته فهم شود.
دریافتنلغتنامه دهخدادریافتن . [ دَرْ ت َ ] (مص مرکب ) یافتن به تحقیق کردن و وارسیدن . (آنندراج ). واقف شدن و دانستن و مطلع شدن . (ناظم الاطباء).دانستن . درایت . تفهم . فهمیدن . فهم
فهملغتنامه دهخدافهم . [ ف َ ] (ع مص ) دانستن و به دل دریافتن . (منتهی الارب ). فهامه . فهامیة. (اقرب الموارد). || (اِمص ) دریافت . || قوه ٔ دریافت . قوه ٔ اندریافت . ج ، افهام
کریستف کلمبلغتنامه دهخداکریستف کلمب . [ ک ِ ت ُ ک ُ ل ُ ] (اِخ ) از دریانوردان ایتالیائی است . در سال 1436م . در ژن متولد شد. پدرش موسوم به دومی نیگ کلمب نساج بود، پس از آن به تجارت نو
جامع دمشقلغتنامه دهخداجامع دمشق .[ م ِ ع ِ دِ م َ ] (اِخ ) مسجد معروف دمشق که ولیدبن عبدالملک بن مروان خلیفه ٔ اموی آن را بنا کرد. بروایتی بسال 87 و بروایت دیگر بسال 88 هَ .ق . بناء
یعنیلغتنامه دهخدایعنی . [ ی َ ] (ع فعل ) به معنی قصد می کند و در توضیح و تبیین کلام به معنی تیو استعمال می شود. (ناظم الاطباء). می خواهد و قصد می کند و مصدرآن عنایت است که به مع