نورانیتلغتنامه دهخدانورانیت . [ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) روشنائی . تشعشع. تابانی . (ناظم الاطباء). نورانی بودن . روشنی . تابناکی .
نورانیةلغتنامه دهخدانورانیة. [ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) نورانیت . نورانی بودن . || (ص نسبی ) مؤنث نورانی . منسوب به نور. رجوع به نور شود.