نار افشاندنلغتنامه دهخدانار افشاندن . [ اَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از گریه کردن بسوز و خون گریستن و اشک گلگون ریختن . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). کنایه از گریه کردن و اشک سرخ ریختن و خو
نورافشانفرهنگ نامها(تلفظ: nur afšān) (عربی ـ فارسی) آنچه نور به اطراف خود میپراکند ، نور پاش ؛ (در قدیم) نور افشانی کردن.
نورلغتنامه دهخدانور. (ع اِ) روشنائی . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 102) (مهذب الاسماء) (آنندراج ). روشنی هرچه باشد، یا شعاع روشنی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ضیاء. سنا. ضوء
درم ریختنلغتنامه دهخدادرم ریختن . [ دِ رَم ْ ت َ ] (مص مرکب ) ریختن درم . افشاندن درم . || نور افشاندن . نور پاشیدن .- درم ریختن ماه ؛ نور افشانی کردن ماه : ماه در آب چون درم ریزدهر
حجةالاسلام تبریزیلغتنامه دهخداحجةالاسلام تبریزی . [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ م ِ ت َ ] (اِخ ) میرزا محمدتقی بن ملامحمد مامقانی الاصل تبریزی المولد والمسکن متخلص به «نیر» و مشهور به حجةالاسلام از