نورماللغتنامه دهخدانورمال . [ نُرْ ] (فرانسوی ، ص ) به هنجار. (لغات فرهنگستان ). نُرمال . طبیعی . رجوع به نرمال شود.
نورمحمدلغتنامه دهخدانورمحمد. [ م ُح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرانی شهرستان بیجار، در 8 هزارگزی جنوب غربی حسن آبادسوگند و 4 هزارگزی مغرب نوشاد، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیر
نورماتیفلغتنامه دهخدانورماتیف . [ نُرْ ] (فرانسوی ، ص ) علوم دستوری ، مانند منطق و اخلاق که مبانی آنها بر دستور و قواعد موضوعه استوار است . (فرهنگ فارسی معین ).