نورتابلغتنامه دهخدانورتاب . (نف مرکب ) نورتابنده . نورافشان . تابناک . منبع نور و روشنی : خاک درِ توکه نورتاب است سیبی به دو کرده آفتاب است .خاقانی .
نورتابabat-jour (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانچراغی معمولاً پایهدار که سرپوشی برای تنظیم نور داشته باشد
نورآبادلغتنامه دهخدانورآباد. (اِخ ) دهی است از دهستان رودخانه ٔ بخش میناب شهرستان بندرعباس ، در 96 هزارگزی شمال میناب بر سر راه گلاشکرد به احمدی ، در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیری واقعا
نورآبادلغتنامه دهخدانورآباد. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حسنوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ص 357 شود.
جلوهتابeffects projectorواژههای مصوب فرهنگستاننورتابی که برای ایجاد یا تاباندن جلوههای تصویری بر سطوح صحنه به کار رود
نمودار فامنابی یکنواختuniform chromaticity-scale diagram, UCS diagramواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نمودار فامنابی که در آن فاصلۀ هندسی هر جفت رنگ قابلتفکیک که نورتابی (luminance) برابر دارند، یکسان است