نواقصلغتنامه دهخدانواقص . [ ن َ ق ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناقصة. رجوع به ناقصة شود. || در تداول بجای نقائص (ج ِ نقیصة) مستعمل است .
نواقزلغتنامه دهخدانواقز. [ ن َ ق ِ ] (ع اِ) نواقز الدابة؛ دست و پای ستور. (منتهی الارب ). ج ِ ناقزة. نیز رجوع به نوافز شود.
فهرست نواقصpunch listواژههای مصوب فرهنگستانفهرستی که در آستانة اتمام پروژه برای نشان دادن بخشهای ناقص کار و بهمنظور تکمیل گستره تهیه میشود
منتقدفرهنگ فارسی عمید۱. انتقادکننده.۲. صرافیکننده.۳. کسی که نوشته یا کتابی را مطالعه و نواقص آن را بیان کند.
اذهبلغتنامه دهخدااذهب . [ اَ هََ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از ذهاب . برنده تر:5 مر رسول اﷲ (ص ) علی نسوة... فقال یا معشرالنساء مارأیت نواقص عقول و دین اذهب بعقول ذوی الألباب منکن ّ. (مکارم الأخلاق طبرسی ).
فتحعلیلغتنامه دهخدافتحعلی . [ ف َ ع َ ] (اِخ ) آخوندزاده . میرزا فتحعلی فرزند میرزا احمد تقی ، بنابر آنچه از شماره های 43، 44 و 45 روزنامه ٔ کشکول چ تفلیس نقل شده از دانشمندان اواخر قرن سیزدهم
ناردینلغتنامه دهخداناردین . (اِخ ) از ولایات هندوستان است و به سال 405 هَ . ق . به دست سلطان محمودغزنوی گشوده شد. مؤلف «تاریخ دیالمه و غزنویان » آرد: سلطان محمود در سال 404 جنگ بزرگ دیگری در محل ناردین یکی از نقاط صعب العبور ه
فهرست نواقصpunch listواژههای مصوب فرهنگستانفهرستی که در آستانة اتمام پروژه برای نشان دادن بخشهای ناقص کار و بهمنظور تکمیل گستره تهیه میشود