نوارهلغتنامه دهخدانواره . [ ن َ رَ / رِ ] (اِ) مأخوذ از تازی ، قایق و کشتی و کشتی محافظ ساحل (؟). (ناظم الاطباء). رجوع به نوارا شود.
نوارهrunnerواژههای مصوب فرهنگستاننوار پارچهای پهن و بلندی که برای تزیین یا محافظت در وسط میز یا بر روی تخت پهن میکنند
نوارةلغتنامه دهخدانوارة. [ ن ُوْ وا رَ ] (ع اِ) شکوفه یا شکوفه ٔ سپید. (منتهی الارب ). واحد نُوّار است . (از اقرب الموارد). رجوع به نُوّار شود.
نوارةلغتنامه دهخدانوارة. [ ن ُوْ وا رَ ] (ع اِ) شکوفه یا شکوفه ٔ سپید. (منتهی الارب ). واحد نُوّار است . (از اقرب الموارد). رجوع به نُوّار شود.
stripsدیکشنری انگلیسی به فارسینوارها، نوار، باریکه، خش، برهنه کردن، محروم کردن از، لخت کردن، چاک دادن، تهی کردن