لغتنامه دهخدا
نادیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث نادی است . (اقرب الموارد). رجوع به نادی شود. || نخل نادیة؛ خرمابن دور از آب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (از المنجد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آن خرما که دور بود از آب . (مهذب الاسماء). || ابل نادیة؛ شتر چراکننده میان دو نوبت آب . ج ، نادیات ،