نوادیلغتنامه دهخدانوادی . [ ن َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نادیة. رجوع به نادیة شود. || نوادی النوی ؛ آنچه پراکنده شود از خسته ٔ خرما وقت شکستن . (از منتهی الارب ). || ابل نواد؛ اشتران رمن
نادیةلغتنامه دهخدانادیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث نادی است . (اقرب الموارد). رجوع به نادی شود. || نخل نادیة؛ خرمابن دور از آب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (از المنجد) (آنندراج )
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی غازی بیهقی مکنی به ابوالقاسم و ملقب به شمس الائمة. بیهقی در کتاب الوشاح آرد که این اسماعیل به شمس بیهقی معروف است . وی فن