نواحةلغتنامه دهخدانواحة. [ ن َوْ وا ح َ ] (ع ص ) زن بسیار نوحه و زاری کننده . (ناظم الاطباء). تأنیث نواح است . رجوع به نَوّاح و نیز رجوع به نائحة شود. || نائحة. (اقرب الموارد).
نواهةلغتنامه دهخدانواهة. [ ن َوْ وا هََ ] (ع ص ) زن نوحه گر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نواحة. (اقرب الموارد).
علقمه ٔ نواحهلغتنامه دهخداعلقمه ٔ نواحه . [ ع َ ق َ م َ ی ِ ن َوْ وا ح َ ] (اِخ ) ابن اسلم بن مرثدبن زیدبن اعلس بن علقمةبن ذی حدن اکبر، مشهور به مطموس ، و بواسطه ٔ اینکه غالب اشعارش در م
نوارةلغتنامه دهخدانوارة. [ ن ُوْ وا رَ ] (ع اِ) شکوفه یا شکوفه ٔ سپید. (منتهی الارب ). واحد نُوّار است . (از اقرب الموارد). رجوع به نُوّار شود.
علقمه ٔ نواحهلغتنامه دهخداعلقمه ٔ نواحه . [ ع َ ق َ م َ ی ِ ن َوْ وا ح َ ] (اِخ ) ابن اسلم بن مرثدبن زیدبن اعلس بن علقمةبن ذی حدن اکبر، مشهور به مطموس ، و بواسطه ٔ اینکه غالب اشعارش در م
مجلدلغتنامه دهخدامجلد. [ م ِ ل َ ] (ع اِ) پوست پاره ای که زن نواحه بر روی زند بدان . ج ، مَجالید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). پوست پاره ای که زن نوحه کننده بر روی خود زند. (ناظم
علقمه ٔ مطموسلغتنامه دهخداعلقمه ٔ مطموس . [ ع َ ق َ م َ ی ِ م َ ] (اِخ ) ابن أسلم بن مرثدبن زیدبن أعلس بن علقمةبن ذی حدن اکبر. رجوع به علقمه ٔ نواحه شود.
علقمةلغتنامه دهخداعلقمة. [ ع َ ق َ م َ ] (اِخ ) ابن اسلم بن مرثدبن زیدبن اعلس بن علقمةبن ذی حدن اکبر، مشهور به مطموس . رجوع به علقمه ٔ نواحه شود.
رثائةلغتنامه دهخدارثائة. [ رَث ْ ثا ءَ ] (ع ص ) رثایة. زن گریه کننده بر مرده . (منتهی الارب ). نَوّاحه . (اقرب الموارد). زن نوحه گر. (یادداشت مرحوم دهخدا). زن که با خواندن اشعار