نوائبلغتنامه دهخدانوائب . [ ن َ ءِ ] (ع اِ) مصیبت ها. (غیاث اللغات )(ناظم الاطباء). سختی ها. کارهای دشوار. (ناظم الاطباء). ج ِ نائبة. رجوع به نوایب و نائبة شود: هرکه را انیاب نوا
نواطبلغتنامه دهخدانواطب . [ ن َ طِ ] (ع اِ) جامه پاره ها که در پالونه داخل کنند وبدان چیزها را صاف کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
نوابفرهنگ انتشارات معین(نَ وّ) [ ع . ] 1 - (ص .) بسیار نیابت کننده . 2 - (اِ.) عنوانی که در زمان صفویه و قاجار به شاهزادگان اطلاق می شد.
نوایبلغتنامه دهخدانوایب . [ ن َ ی ِ ](ع اِ) نوائب . مصائب و سختی های زمانه . ج ِ نائبة. رجوع به نائبة شود : ندانسته ای که چون نوایب ایام و حوادث روزگار مجتمع شود... گوهر آن را بر
تصاریففرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپیشامدها و حوادث روزگار؛ گردشها و انقلابات زمانه؛ نوائب دهر؛ تصاریفالدهر.
اوصابلغتنامه دهخدااوصاب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وَصَب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بیماریها و امراض : ما نیز در اقسام اسقام و نوائب اوصاب و شوائب اعلال بر امید اقامت و ایلال مغرو