نوآوریواژهنامه آزادایده ، ابداع پذیرش و کاربرد روش ها و دانش جدید، شامل توانایی یک سازمان برای پذیرش یا خلق عقیده ای جدید و کاربرد این عقاید در توسعه و اصلاح محصولات، خدمات، رویه
نوآوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ، خلاقیت، ابتکار، ابتکار عمل، ابداع، اختراع، قوۀ تخیل، تخیل، آفرینش، خلقت، تولید نوی، تازگی، اصالت فردیت، آنرمال بودن سابقه نداشتن، عدم تشابه رَویه
نوآوری کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه نوآوری کردن، اختراع کردن، ابتکاربهخرج دادن، آفریدن، تولید کردن اقتباس شدن
نوآوری انباشتیcumulative innovationواژههای مصوب فرهنگستاننوآوری برآمده از اندیشهها و تجربههای پیشین
نوآوری پایدارسازsustaining innovationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نوآوری با کارآیی بیشتر و کیفیت بهتر و احیاناً کارکردهای متنوعتر که ساختار فعلی بازار را تقویت میکند