حسن رضویلغتنامه دهخداحسن رضوی .[ ح َ س َ ن ِ رَ ض َ ] (اِخ ) (میرسید...) او راست : نهایةالمأمول فی حاشیة کفایةالاصول . (ذریعه ج 6 ص 187).
ابوالسعودلغتنامه دهخداابوالسعود. [ اَ بُس ْ س ُ ] (اِخ ) (مولی ...) او راست : نهایةالأمجاد. (کشف الظنون ).
حبابةلغتنامه دهخداحبابة. [ ح َ ب َ ] (اِخ ) دختر حارث بن ثعلبة، از بنی کهلان از عرب قحطان . مادر قبیله ای از عرب جاهلی . عبداﷲبن مدان گوید: «و بنوحبابة ضاربون قبابهم ». رجوع به ن
داودلغتنامه دهخداداود. [ وو ] (اِخ ) ابن ناصر اغبری موصلی معروف به طبیب الدولتین . او راست : نهایةالادراک و الاغراض من الاقرباذنیات (من القرابادینات ؟). این تألیف را به سال 826
ابوعلیلغتنامه دهخداابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن محمدبن احمد مروالروذی فقیه شافعی . او به قاضی حسین مشهور است . ابن خلکان گوید: ابوعلی امامی کبیر و صاحب وجوه غریبه در مذهب اس