لغتنامه دهخدا
نهید. [ ن َ ] (ع ص ، اِ) نوعی از خوردنی که از مغز حنظل و آرد ترکیب کنند.(برهان قاطع). رجوع به نهیدة شود. || مسکه ٔ تنک ، و فی الصحاح : زبد نهید؛ اذا لم یکن رقیقاً، کذا فی الشمس و غیرها. (منتهی الارب ). مسکه ٔ سطبر که تنک نباشد. (فرهنگ خطی ). زبد. و گفته اند زبد و سرشیر رقیق .