نهوجلغتنامه دهخدانهوج . [ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برزاوند شهرستان اردستان ، در 21500 گزی جنوب شرقی اردستان و 8 هزارگزی شمال شرقی راه اردستان به نائین در منطقه ٔ کوهستانی
نِهُورْمَگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی شعله کشیدن آتش ، داغ شدن تنور ، افروخته شدن هیزم ها ، مشتعل شدن
نهجلغتنامه دهخدانهج . [ ن َ ] (ع ص ، اِ) راه روشن و گشاده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طریق واضح . (اقرب الموارد). راه فراخ . (مهذب الاسماء) (دستورالاخوان ). راه پیدا. (دستورال
نحوفرهنگ مترادف و متضاد۱. دستور، گرامر ۲. اسلوب، جور، روال، روش، سیاق، شق، شیوه، طریق، طور، گونه، نمط، نهج