نهفتیدهلغتنامه دهخدانهفتیده . [ ن ُ / ن ِ / ن َ هَُ دَ / دِ ] (ن مف ) پنهان کرده . نهان داشته : شد آگه که درعرضگاه جهان نهفتیده ٔ کس نماند نهان .نظامی .
نهفتیدنلغتنامه دهخدانهفتیدن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ هَُ دَ ] (مص ) پنهان کردن . پوشیده داشتن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نهفتن شود.
نهفتهفرهنگ مترادف و متضادپنهان، پوشیده، راز، مختفی، مخفی، مخفی، مستتر، مستور، مکتوم، ناآشکار، ناپدید، ناپیدا، نهان ≠ آشکار، بارز، پیدا، ظاهر، مرئی، مشهود، هویدا
نهفتهدیکشنری فارسی به انگلیسیcovert, inmost, inner, intangible, latent, sub rosa, occult, secret, silent, stealthy, subterranean, ulterior
گاهلغتنامه دهخداگاه . (اِ) عصر. دوره . زمان : و از خلق نخست که را آفرید از گاه آدم تا این زمانه . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).چنین تا بگاه سکندر رسیدز شاهان هر آنکس که آن تخت دید. فر
نهفتیدنلغتنامه دهخدانهفتیدن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ هَُ دَ ] (مص ) پنهان کردن . پوشیده داشتن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نهفتن شود.