نهجلغتنامه دهخدانهج . [ ن َ ] (ع ص ، اِ) راه روشن و گشاده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طریق واضح . (اقرب الموارد). راه فراخ . (مهذب الاسماء) (دستورالاخوان ). راه پیدا. (دستورال
نهجلغتنامه دهخدانهج . [ ن َ هََ ] (ع اِ) تاسه و دمه . (منتهی الارب ). تاسه و دمه از ماندگی و ربو. ضیق النفس . (ناظم الاطباء). بهر. تتابع نفس . (از اقرب الموارد). دما. نهیج . تت
نهج البلاغةلغتنامه دهخدانهج البلاغة. [ ن َ جُل ْ ب َ غ َ ] (اِخ ) نام کتابی است مشتمل بر خطب و مکاتیب و کلمات قصار حضرت امام علی بن ابیطالب علیه السلام ،فراهم کرده ٔ سیدرضی . بر این کت
نهج البلاغهواژهنامه آزادنهج البلاغه کتابی شامل خطبه ها، سخنان و نامه های حضرت علی (ع) می باشد که توسط سید رضی در قرن چهارم هجری قمری جمع آوری شده است.
نهجیزلغتنامه دهخدانهجیز. [ ن َ ] (اِ) پیچیدن . (اوبهی ). به معنی پیچیدن و پیچ و تاب باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). تاب . پیچ . پیچش . (ناظم الاطباء) : چنان ز معدلتش کار مملکت شد
نهج البلاغةلغتنامه دهخدانهج البلاغة. [ ن َ جُل ْ ب َ غ َ ] (اِخ ) نام کتابی است مشتمل بر خطب و مکاتیب و کلمات قصار حضرت امام علی بن ابیطالب علیه السلام ،فراهم کرده ٔ سیدرضی . بر این کت
نهج البلاغهواژهنامه آزادنهج البلاغه کتابی شامل خطبه ها، سخنان و نامه های حضرت علی (ع) می باشد که توسط سید رضی در قرن چهارم هجری قمری جمع آوری شده است.
نهجیزلغتنامه دهخدانهجیز. [ ن َ ] (اِ) پیچیدن . (اوبهی ). به معنی پیچیدن و پیچ و تاب باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). تاب . پیچ . پیچش . (ناظم الاطباء) : چنان ز معدلتش کار مملکت شد
مِنْهَاجاًفرهنگ واژگان قرآنطریق واضح و روشن (کلمه نَهج به معناي طريق واضح است ، وقتي ميگويند : نهج الامر و انهج معنايش اين است که فلاني فلان امر را روشن و واضح کرد ، و مصدر ميمي آن يعني
گلبُنهایhypanthodiumواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گلآذین حامل شمار فراوانی گل واقع در یک نهج مرکب کوژ یا درونپیچ