نهارلغتنامه دهخدانهار. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر. در 22 هزارگزی اهر و 55 هزارگزی جاده ٔ تبریز به اهر، در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقع و
نهارلغتنامه دهخدانهار. [ ن ِ ] (اِمص ، اِ) کاهش . (لغت فرس اسدی ) (صحاح الفرس ). کاهش و گدازش تن . (اوبهی ) (برهان قاطع) (از جهانگیری ) (از رشیدی ) (انجمن آرا) : ملک برفت و علام
نَّهَارَفرهنگ واژگان قرآنروز(کلمه نهار علاوه بر معناي روز دلالت بر گسترش نور نيز دارد ، و شايد به همين جهت بوده که تنها اين کلمه در مقابل کلمه ليل استعمال ميشود ولي کلمه يوم را در جائي
نهار بازارلغتنامه دهخدانهار بازار. [ ن َ ] (اِ مرکب ) گاه نهار. گاه خرید و فروش نان و خوردنی های دیگر به ظهر. گاه شلوغی نانوائی و امثال آن . (یادداشت مؤلف ). دقایق نزدیک ظهر که مردم
نَّهَارَفرهنگ واژگان قرآنروز(کلمه نهار علاوه بر معناي روز دلالت بر گسترش نور نيز دارد ، و شايد به همين جهت بوده که تنها اين کلمه در مقابل کلمه ليل استعمال ميشود ولي کلمه يوم را در جائي
نهار بازارلغتنامه دهخدانهار بازار. [ ن َ ] (اِ مرکب ) گاه نهار. گاه خرید و فروش نان و خوردنی های دیگر به ظهر. گاه شلوغی نانوائی و امثال آن . (یادداشت مؤلف ). دقایق نزدیک ظهر که مردم
نهار و ناشتالغتنامه دهخدانهار و ناشتا. [ ن َ رُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) صبح هیچ نخورده . (یادداشت مؤلف ).