نمک زارلغتنامه دهخدانمک زار. [ ن َ م َ ] (اِ مرکب ) زمین شور که در آن نمک فراوان باشد. (ناظم الاطباء). شورستان . مَمْلَحة. مَلاّحة. نمکسار. (یادداشت مؤلف ). شوره زار. (فرهنگ فارسی
نمکسارلغتنامه دهخدانمکسار. [ ن َ م َ ] (اِ مرکب ) نمک زار. کان و معدن نمک . (ناظم الاطباء). مَلاّحة. (یادداشت مؤلف ) : دل ستم کش عاشق همیشه در کار است ز شوربختی خود عامل نمکساراس