نمایملغتنامه دهخدانمایم . [ ن َ ی ِ ] (ع اِ) نمائم . ج ِ نمیمة. رجوع به نمیمة شود : به نمایم اضداد و مکاید حساد بدان رسید که در دست ناصرالدین شهید شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 357)
نمنملغتنامه دهخدانمنم . [ ن َ ن َ ] (ع مص ) نقش کردن . زینت دادن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نمنمة شود. || (اِ) منجوق های ریزریز که به وسیله ٔ آنها قاب قرآن ، سرمه دان ، جای
نمنملغتنامه دهخدانمنم . [ ن ِ ن ِ ] (ع اِ) سپیدی های ناخن . (فرهنگ خطی ). نُمْنُم . (منتهی الارب ). رجوع به نُمْنُم شود. || نشان و خط که باد بر خاک گذارد. (منتهی الارب ). شیار و
نمنملغتنامه دهخدانمنم . [ ن ِ ن ِ ] (ع اِ) سپیدی های ناخن . (فرهنگ خطی ). نُمْنُم . (منتهی الارب ). رجوع به نُمْنُم شود. || نشان و خط که باد بر خاک گذارد. (منتهی الارب ). شیار و
نمایملغتنامه دهخدانمایم . [ ن َ ی ِ ] (ع اِ) نمائم . ج ِ نمیمة. رجوع به نمیمة شود : به نمایم اضداد و مکاید حساد بدان رسید که در دست ناصرالدین شهید شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 357)
نمنملغتنامه دهخدانمنم . [ ن َ ن َ ] (ع مص ) نقش کردن . زینت دادن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نمنمة شود. || (اِ) منجوق های ریزریز که به وسیله ٔ آنها قاب قرآن ، سرمه دان ، جای
نمنملغتنامه دهخدانمنم . [ ن ُ ن ُ ] (ع اِ) سپیدی که بر ناخن جوانان پدید آید. نِمْنِم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). واحد آن نمنمة است .