نماگرفتscreen shot, screen captureواژههای مصوب فرهنگستانتصویری که در یک لحظه از پردۀ نمایش رایانه گرفته میشود
ناگرفتلغتنامه دهخداناگرفت . [ گ ِ رِ ] (ق مرکب ) ناگاه . ناگهان . به یک ناگاه . (برهان قاطع) (آنندراج ). از نا (نفی ، سلب ) + گرفت [ از: گرفتن ]. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ناگ
ناگرفتنیلغتنامه دهخداناگرفتنی . [ گ ِ رِ ت َ ] (ص لیاقت ) که گرفتنی نیست . مقابل گرفتنی . رجوع به گرفتنی شود.
ناگرفتهلغتنامه دهخداناگرفته . [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ](ن مف مرکب ) گرفته ناشده . آزاد. غیرمقید : بخندید و گفت ای خداوند رخش به دشت آهوی ناگرفته مبخش . فردوسی .چو من ناگرفته درآیم ز درن
ناگرفتلغتنامه دهخداناگرفت . [ گ ِ رِ ] (ق مرکب ) ناگاه . ناگهان . به یک ناگاه . (برهان قاطع) (آنندراج ). از نا (نفی ، سلب ) + گرفت [ از: گرفتن ]. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ناگ
ناگرفتنیلغتنامه دهخداناگرفتنی . [ گ ِ رِ ت َ ] (ص لیاقت ) که گرفتنی نیست . مقابل گرفتنی . رجوع به گرفتنی شود.
ناگرفتهلغتنامه دهخداناگرفته . [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ](ن مف مرکب ) گرفته ناشده . آزاد. غیرمقید : بخندید و گفت ای خداوند رخش به دشت آهوی ناگرفته مبخش . فردوسی .چو من ناگرفته درآیم ز درن