دیکشنری عربی به فارسی
نزديکي , ورود , دخول , پيشرفت , افزايش , نيل (بجاه و مقام بخصوص سلطنت) , جلوس , شيوع , بروز , تملک نماء , شيي ء اضافه يا الحاق شده , نماءات (حيوان و درخت) , تابع وصول , الحاق حقوق , شرکت در مالکيت , بترتيب خريد وارد دفتروثبت کردن , جور بودن , مطابقت , وفق , توافق , تطابق , موافقت , تصويب , تجويز , م