لغتنامه دهخدا
نقیف . [ ن َ ] (ع ص ، اِ) حنظل کفانیده . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به نَقْف شود. || تنه ٔ درخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به معنی بعدی شود. || جذع نقیف ؛ تنه ٔ درخت دیوچه خورده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تنه ٔ درخت که ارضة آن را خور