نقطةدیکشنری عربی به فارسینقطه , خال , لکه , نقطه دار کردن , نوک , سر , نکته , ماده , اصل , موضوع , جهت , درجه , امتياز بازي , نمره درس , پوان , هدف , مسير , مرحله , قله , پايان , تيزکرد
کولوسیلغتنامه دهخداکولوسی . [ ] (اِخ ) شهری از شهرهای فریجیه و برتلی قریب به نقطه ٔ اتصال رود کیلوس و میندر و نزدیک شهرهای «هیراپولیس » و «لاودکیه » واقع بود. (از قاموس کتاب مقدس