نقض قانونviolation 2واژههای مصوب فرهنگستاننقض قانون یا تخلف و سرپیچی از قانون، یا عمل تجاوز به حقوق دیگران یا تخطی از یک کار یا حق، یا تقصیر کیفری علیه رفاه عمومی
قانون نقیض مضاعفlaw of double negationواژههای مصوب فرهنگستانقانونی به این مضمون که نقیضِ نقیض یک گزاره با خود آن گزاره همارز است متـ . اصل نقض نقیض principle of negation of negation اصل نقیض مضاعف principle of d
نقضفرهنگ مترادف و متضادابطال، اقاله، انهدام، بطلان، حذف، رد، شکستن، عهدشکنی، فسخ، لغو، نسخ، نکول، ویرانی ≠ ابرام
نقض مالکیت فکریintellectual property infringement, IP infringementواژههای مصوب فرهنگستاننقض قانون ناشی از استفادة نابهجا و غیرقانونی از محصول یا فرایندی که دارای حقوق مالکیت فکری است متـ . نقض مالکیت معنوی
جُرمcrime, criminal wrongواژههای مصوب فرهنگستانفعل یا ترک فعلی که نقض قانون تلقی میشود و سزاوار کیفر با مجازات حبس است
مجرم باراولfirst-time offenderواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که برای اولین بار محکوم به نقض قانون میشود
قانون اساسیلغتنامه دهخداقانون اساسی . [ ن ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قانون یک سلسله قواعدی است که شکل حکومت و سازمان قوای سه گانه ٔ کشور و امتیازات و تکالیف افراد را نسبت بدولت بیا
جرملغتنامه دهخداجرم . [ ج ُ ] (ع اِ) گناه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ) (غیاث اللغات ). گناه . خزده . خطا.(ناظم الاطباء). ذنب . تعدی . (از متن اللغة) (