پرنقش، منقش، منقوش
imprint
۱. اثرپذیر، متاثر ۲. منقوش
نقشدار.
نقشدار
نقشدار، رنگ گربه
پرنقش، مرتسم، منقوش، نقشدار، نگارین
منقش، نقشپذیر، نقشدار، نگاشته، نقششده