نقشبندلغتنامه دهخدانقشبند. [ ن َ ب َ] (نف مرکب ) نقاش . مصور. (آنندراج ). نقاش . زردوز. گلدوز. کسی که آرایش می کند. (ناظم الاطباء). نگارگر. صورتگر. چهره گشا. رسام . (یادداشت مؤلف
نقشبندلغتنامه دهخدانقشبند. [ ن َب َ ] (اِخ ) خواجه بهاءالدین محمدبن محمد بخاری . از اکابر عرفا و صوفیان قرن هشتم و مؤسس طریقت نقشبندیه است . خواجه علاءالدین عطار و خواجه محمد پار
نقش بندrapheواژههای مصوب فرهنگستانبرآمدگی یا شیاری بر روی پوستۀ دانه که در محل جوش خوردن دانه به بند ناف ایجاد میشود
نقشبندیلغتنامه دهخدانقشبندی . [ ن َ ب َ ] (اِخ ) نقشبندیه .نام یکی از سلسله های صوفیه است که منسوب و پیرو خواجه محمد بهاءالدین نقشبنداند. رجوع به نقشبند شود.
نقشبندیلغتنامه دهخدانقشبندی . [ ن َ ب َ ] (حامص مرکب ) صنعت نقاشی و زردوزی و گلدوزی . (ناظم الاطباء). نگارگری . نقاشی . (یادداشت مؤلف ). عمل نقشبند. رجوع به نقشبند شود : چین بن یا
نقشبندیهلغتنامه دهخدانقشبندیه . [ ن َ ب َ دی ی َ / ی ِ ] (اِخ ) نقشبندی . رجوع به نقشبند و نیز رجوع به ریحانة الادب ج 1 ص 229 شود.
غلام نقشبندلغتنامه دهخداغلام نقشبند. [ غ ُ م ِ ن َ ب َ ] (اِخ ) ابن عطأاﷲ لکهنوی هندی حنفی . او راست تفسیر بعض سور قرآن ، شرح الخزرجیةفی العروض ، فرقان الانوار فی التفسیر لربع القرآن
نقشبندیلغتنامه دهخدانقشبندی . [ ن َ ب َ ] (اِخ ) نقشبندیه .نام یکی از سلسله های صوفیه است که منسوب و پیرو خواجه محمد بهاءالدین نقشبنداند. رجوع به نقشبند شود.
نقشبندیلغتنامه دهخدانقشبندی . [ ن َ ب َ ] (حامص مرکب ) صنعت نقاشی و زردوزی و گلدوزی . (ناظم الاطباء). نگارگری . نقاشی . (یادداشت مؤلف ). عمل نقشبند. رجوع به نقشبند شود : چین بن یا
نقشبندیهلغتنامه دهخدانقشبندیه . [ ن َ ب َ دی ی َ / ی ِ ] (اِخ ) نقشبندی . رجوع به نقشبند و نیز رجوع به ریحانة الادب ج 1 ص 229 شود.
غلام نقشبندلغتنامه دهخداغلام نقشبند. [ غ ُ م ِ ن َ ب َ ] (اِخ ) ابن عطأاﷲ لکهنوی هندی حنفی . او راست تفسیر بعض سور قرآن ، شرح الخزرجیةفی العروض ، فرقان الانوار فی التفسیر لربع القرآن