تلة نقدینگیliquidity trapواژههای مصوب فرهنگستانشرایطی که در آن بانک مرکزی به نظام بانکی نقدینگی تزریق میکند، اما نرخ بهره کاهش نمییابد و درنتیجه، سیاست پولی بیاثر میماند
liquiditiesدیکشنری انگلیسی به فارسینقدینگی، سیالیت، تسویه پذیری، حالت میعان، قابلیت تبدیل به پول، ابگون پذیری
تلة نقدینگیliquidity trapواژههای مصوب فرهنگستانشرایطی که در آن بانک مرکزی به نظام بانکی نقدینگی تزریق میکند، اما نرخ بهره کاهش نمییابد و درنتیجه، سیاست پولی بیاثر میماند
ناتوانی در بازپرداختinsolvencyواژههای مصوب فرهنگستانناتوانی فرد یا شرکت در پرداخت کامل بدهیها بهدلیل کمبود نقدینگی که ممکن است به ورشکستی منجر شود
پُلگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی پول ، سرمایه ، نقدینگی ، درامد ، راه چوبی با آجری و بتونی که بر روی رودخانه برای عبور میسازند.