نفیشلغتنامه دهخدانفیش . [ ن َ ] (ع ص ، اِ) رخت پراکنده در خنور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). متاع پراکنده که در جائی جمع کنند. (ناظم الاطباء). متاع متفرق . (متن
نایشتهلغتنامه دهخدانایشته . [ ی َ ت َ / ت ِ ] (اِ) اطعامی که برآن درون و دعا نخوانده باشند (؟). (ناظم الاطباء).
نجیشلغتنامه دهخدانجیش . [ ن َ ] (ع ص ) صیاد. شکارچی . (ناظم الاطباء). صائد. (اقرب الموارد) (المنجد). شکاری . (منتهی الارب ).
ندیش آبادلغتنامه دهخداندیش آباد. [ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سلطانیه ٔ بخش مرکزی شهرستان زنجان ، در 54هزارگزی زنجان و 2هزارگزی راه سلطانیه به قیدار، در ناحیه ٔ کوهستانی معتدل هوا
نقیشلغتنامه دهخدانقیش . [ ن َ ] (ع اِ) متاع پراکنده در آوند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نفیش . (اقرب الموارد). و رجوع به نفیش شود. || مثل . همتا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم
نوافشلغتنامه دهخدانوافش . [ ن َ ف ِ ] (ع ص ) ابل نوافش ؛ شتران شب چرنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نفیش . نفاش . نفش . (متن اللغة).
قضیه ٔ شرطیهلغتنامه دهخداقضیه ٔ شرطیه . [ ق َ ضی ی َ /ی ِ ی ِ ش َ طی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تألیف قضیه ای از دو چیز باشد: محکوم علیه و محکوم به ، و آن بر دو گونه است : قسم
قضیةلغتنامه دهخداقضیة. [ ق َ ضی ی َ ] (ع مص ) دارای همه ٔ معانی قَضْی و قضاء است . قضی یقضی قضیاً و قضأاً و قضیةً. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَضْی و قضاء شود. || (