kitsدیکشنری انگلیسی به فارسیکیت ها، بسته لوازم، سطل، چمدان، بچه گربه، تغار، توشه سرباز، اسباب کار، بنه سفر، بچه زاییدن
شمانیدنلغتنامه دهخداشمانیدن . [ ش َ دَ ] (مص ) آشفتن . اضطراب کردن . پریشان کردن . حیران کردن . آشفته کردن . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از انجمن آرا) (آنندراج ). || پریشان شدن . (
دمادملغتنامه دهخدادمادم . [ دَ دَ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) لحظه به لحظه . لحظه به دنبال لحظه . دمبدم . پیوسته . دمی بر دمی . در هر نفس . پی درپی . پیاپی (زمانی ). به هر نفس . در هر ل