نفریتةلغتنامه دهخدانفریتة. [ ن ِ ت َ ] (ع ص ، از اتباع ) عفریتة نفریتة، از اتباع است . رجوع به نِفر شود.
نوریتهلغتنامه دهخدانوریته . [ ت َ / ت ِ ] (ص ) دررسیده . تصورکرده . به خاطرآورده (؟). (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).