نفخاتلغتنامه دهخدانفخات . [ ن َ ف َ ] (ع اِ) دمیدنهای باد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ج ِ نفخة. رجوع به نفخة شود.
نَفَخْتُفرهنگ واژگان قرآندميدم(نفخ به معناي دميدن هوا در داخل جسمي است بوسيله دهان يا وسيلهاي ديگر - اين معناي لغوي نفخ است ، ولي آن را بطور کنايه در تاثير گذاشتن در چيزي و يا القاء امر
نَفَقَاتُهُمْفرهنگ واژگان قرآنانفاقهايشان (انفاق :بخشيدن وبذل مال و صرف آن در رفع حوايج خويشتن و يا ديگران)
تاج الدینلغتنامه دهخداتاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...) ابن زکریابن سلطان هندی نقشبندی ، از بزرگان طریقت نقشبندی . در نامه ٔ دانشوران آمده : شیخ تاج الدین ابن زکریابن سلطان عث
نَفِيراًفرهنگ واژگان قرآننفرات (جمع نفر) - نفر و عدد رجال - تعداد مردان (نفر انسان و نفْر و نفير و نافرة به معناي گروهي است که او را ياري ميکنند ، و با او کوچ ميکنند )