نفادلغتنامه دهخدانفاد. [ ن َ] (ع مص ) سپری شدن . (غیاث اللغات ) (مجمل اللغة) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100). برسیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (زمخشری ). نیست شدن . (
نابودیلغتنامه دهخدانابودی . (حامص مرکب ) نیستی . عدم . معدومی . زوال . فناء. نفاد. اضمحلال . از بین رفتن . فنا شدن . معدوم شدن .
نفدلغتنامه دهخدانفد. [ ن َ ف َ ] (ع مص ) نیست و نابود گردیدن و رفتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). فنا شدن و رفتن . (از متن اللغة). نفاد. (اقرب الموارد) (متن
نفودلغتنامه دهخدانفود. [ ن ُ ] (ع مص ) سپری شدن . (ترجمان علامه ٔجرجانی ص 100) (دهار). رجوع به نَفَد و نفاد شود.
برسیدنلغتنامه دهخدابرسیدن . [ ب ِ رَ / رِ دَ ] (مص ) رسیدن . وصل . (یادداشت مؤلف ) : میوه اش نارسیده می برسدزانکه بی برگ بر سر راه است . امامی هروی . || نائل شدن . واصل شدن : نه
حبیشةلغتنامه دهخداحبیشة. [ ح َ ش َ ] (اِخ ) دخت حبیش عامریة. شاعری از شاعران عرب است . یکی از بنی عامربن عبد مناةبن کنانة به نام عبداﷲبن علقمه دلباخته ٔ او بود و داستان وی چنین ا