نفاخلغتنامه دهخدانفاخ . [ ن َف ْ فا ] (از ع ، ص ) بادبز. (مهذب الاسماء). دمنده . نفاث .(یادداشت مؤلف ). || پرباد و هر چیز که خوردن آن تولید باد و نفخ در شکم کند و شکم از آن بیا
نفاخلغتنامه دهخدانفاخ . [ ن ُف ْ فا ] (ع اِ) ورم که از بیماری حادث شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (المنجد) (از متن اللغة).
نفاخةلغتنامه دهخدانفاخة. [ ن ُف ْ فا خ َ ] (ع اِ) غوزه ٔ آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قبک روی آب . (دهار). کوپله ٔ آب . (المرقاة). حباب . (یادداشت مؤلف ). حباب که بر سطح آب ا
نفاخةلغتنامه دهخدانفاخة. [ ن ُف ْ فا خ َ ] (ع اِ) غوزه ٔ آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قبک روی آب . (دهار). کوپله ٔ آب . (المرقاة). حباب . (یادداشت مؤلف ). حباب که بر سطح آب ا