لغتنامه دهخدا
نغز. [ ن َ ] (ع مص ) برآغالیدن قوم را و تباهی افکندن بین قومی . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد). نزغ . (اقرب الموارد). لغتی است در نزغ . (از متن اللغة). رجوع به نَزغ شود. || نرم مالیدن کودک را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطبا