نعیتلغتنامه دهخدانعیت . [ ن َ ] (ع ص )اسب نیکو پیشی گیرنده . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء). اسب عتیق سباق که زبانها او را نعت ومدح کنند. (از اقرب الموارد). نعیتة.
نعیتلغتنامه دهخدانعیت . [ ن َ ] (اِخ ) ابن عمروبن مرة الیشکری ، از شعرای قرن اول هجری قمری است و تا سال 79 هَ . ق . در حیات بوده است . (از الاعلام زرکلی ج 9 ص 13). رجوع به المؤ
نبیختهلغتنامه دهخدانبیخته . [ ن َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نابیخته . بیخته ناشده .غربال کرده ناشده . مقابل بیخته . رجوع به بیخته شود.
نعیتلغتنامه دهخدانعیت . [ ن َ ] (ع ص )اسب نیکو پیشی گیرنده . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء). اسب عتیق سباق که زبانها او را نعت ومدح کنند. (از اقرب الموارد). نعیتة.
نعیتلغتنامه دهخدانعیت . [ ن َ ] (اِخ ) ابن عمروبن مرة الیشکری ، از شعرای قرن اول هجری قمری است و تا سال 79 هَ . ق . در حیات بوده است . (از الاعلام زرکلی ج 9 ص 13). رجوع به المؤ