نعیلغتنامه دهخدانعی . [ ن َ عی ی ] (ع اِ) خبر مرگ . نَعْی ْ. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به نَعْی ْ شود. || (ص ) خبر مرگ آرنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد)
نعیلغتنامه دهخدانعی . [ ن َع ْی ْ ] (ع اِ) خبر مرگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(مهذب الاسماء). نَعی ّ. (منتهی الارب ). || (مص ) خبر مرگ مرده را به کسی دادن . خبر مرگ کسی داد
نعیتلغتنامه دهخدانعیت . [ ن َ ] (ع ص )اسب نیکو پیشی گیرنده . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء). اسب عتیق سباق که زبانها او را نعت ومدح کنند. (از اقرب الموارد). نعیتة.
نعیتلغتنامه دهخدانعیت . [ ن َ ] (اِخ ) ابن عمروبن مرة الیشکری ، از شعرای قرن اول هجری قمری است و تا سال 79 هَ . ق . در حیات بوده است . (از الاعلام زرکلی ج 9 ص 13). رجوع به المؤ
نعیبةلغتنامه دهخدانعیبة. [ ن َ ب َ ] (ع اِ) مالیاتی که در مراکش از ولایات مختلفه به خزانه ٔ پادشاه آن مملکت تحویل می شود. (ناظم الاطباء).
نعیملغتنامه دهخدانعیم . [ ن َ ] (اِخ ) محمد نعیم پنجابی ، از پارسی گویان هندوستان است . رجوع به مقالات الشعراء ص 819 شود.
نعیانلغتنامه دهخدانعیان . [ ن ُ ] (ع مص ) نَعْی ْ. نَعی ّ. (منتهی الارب ) (متن اللغة). رجوع به نَعی ّ شود.
نعیتلغتنامه دهخدانعیت . [ ن َ ] (ع ص )اسب نیکو پیشی گیرنده . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء). اسب عتیق سباق که زبانها او را نعت ومدح کنند. (از اقرب الموارد). نعیتة.
نعیتلغتنامه دهخدانعیت . [ ن َ ] (اِخ ) ابن عمروبن مرة الیشکری ، از شعرای قرن اول هجری قمری است و تا سال 79 هَ . ق . در حیات بوده است . (از الاعلام زرکلی ج 9 ص 13). رجوع به المؤ