نعمةدیکشنری عربی به فارسیتوفيق , فيض , تاءيد , مرحمت , زيبايي , خوبي , خوش اندامي , ظرافت , فريبندگي , دعاي فيض و برکت , خوش نيتي , بخشايندگي , بخشش , بخت , اقبال , قرعه , جذابيت , زينت
نعمةلغتنامه دهخدانعمة. [ ن َ م َ ] (ع اِمص ،اِ) فراخی . آسودگی زندگانی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). تنعم . (تاج العروس ). فراخی و وسعت و آسایش در زندگانی . تمتع. رفاهیت . (ناظم
نعمةلغتنامه دهخدانعمة. [ ن َ م َ ت َ / ن ِ م َ ت َ / ن ُ م َ ت َ ] (ع اِ) نعمة عین ؛ اکراماً لک و انعاماً لعینک . (متن اللغة). نعام عین . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجو
نعمةلغتنامه دهخدانعمة. [ ن َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیرم بخش گاوبندی شهرستان لار. در 38 هزارگزی شمال شرقی گاوبندی در جلگه ٔگرمسیری واقع است و 126 نفر سکنه دارد. آبش از چ
نعمةلغتنامه دهخدانعمة. [ ن ِ م َ ] (ع اِمص ، اِ) دست و دسترس نیکو. (از منتهی الارب ). آنچه از روزی و مال و جز آن که نصیب آید. (از اقرب الموارد). یدالبیضاء الصالحة. (متن اللغة) (
نامةلغتنامه دهخدانامة. [ نام ْ م َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث نام ّ است . (از اقرب الموارد). رجوع به نام ّ شود. || حیاةالنفس . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). حیات نفس . (منتهی الارب
نَعْمَةٍفرهنگ واژگان قرآننعمتي - نعمتي خاص - يک نعمت (وزن فعلة وزن مخصوص افاده نوع است و نعمة يعني نوع نعمت ويا به معني يک بار انجام کاري است که در آن صورت به معني يک نعمت مي شود)