نعشلغتنامه دهخدانعش . [ ن َ ] (ع اِ) جنازه . (غیاث اللغات )(مهذب الاسماء). جنازه ٔ با مرده . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). سریر میت هنگامی که مرده در آن است . (از متن اللغة)
ناشلغتنامه دهخداناش . (اِ) گریه . ناله . زاری . فریاد. (ناظم الاطباء). محتملا تحریف شده ٔ نالش است .
ناشلغتنامه دهخداناش . (اِخ ) دهی ازبلوک خورگام دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت .در 47هزارگزی مشرق رودبار و 17هزارگزی مغرب دیلمان و در منطقه ای کوهستانی و سردسیر واقع است و
نعش بردارلغتنامه دهخدانعش بردار. [ ن َ ب َ ] (نف مرکب ) جنازه کش . که تابوت مرده را بر دوش گیرد و حمل کند : به یثرب گرم جان ستاند فلک شود نعش بردار من صد ملک .ملاطغرا (آنندراج ).