کاتاانیلغتنامه دهخداکاتاانی . [ اُ ] (اِخ ) نام ولایتی در کیلیکیه : اردشیر امر کرد «داتام » قوه ٔ خود را علیه آس ْپیس والی کاتااُنی به کار برد والی مزبور نظر به اینکه ایالت او دارا
کاپیتولاسیونلغتنامه دهخداکاپیتولاسیون . [ ت ُ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) کاپیتلاسیون . حقی که به اتباع خارجیان در مملکتی دهند مبنی بر اینکه در محاکم خود آن مملکت محاکمه نشوند، بلکه در محاکم م
insomuchدیکشنری انگلیسی به فارسیغیرممکن، از بس، از انجاییکه، به اندازهای که، چونکه، بنابر این، ازبسکه، چون، نظر به اینکه، تا انجاییکه، چون که
دارانلغتنامه دهخداداران . (اِخ ) یکی از بخش های دوگانه حومه ٔ شهرستان فریدن . حدود و مشخصات آن بشرح زیر است : از شمال بشهرستان خوانسار و گلپایگان ، از جنوب به بخش مرکزی شهرکرد، ا